دغدغه پیشرفت وتوسعه یافتگی وثبات سیاسی در هر جامعه ای همچنان ادامه دارد. در حالی که بسیاری از شهرهای هم سطح ما راه و افق های خود را پیدا کرده اند ما هنوز در نزاع های فکری وسیاسی خود غوطه وریم.در شهرما منابع ملی وقت وانرژی فکری خود را صرف اقناع یکدیگر می نماییم:زیراهیچ وقت ما از گذشته در س عبرت نمی آموزیم.واقعیت هر چند تلخ این است که خیلی فکر نمی کنیم شاید هم صحیح فکر نمی کنیم .البته بهتر است که گفته شود جمعی فکر نمی کنیم .مسایل خود راخوب تشخیص نمی دهیم. از یک جریان گفتمانی به جریان دیگری سوق پیدا می کنیم و مرتب نظام فکری خود را تغییر می دهیم.سامان واستقرار را دوست نداریم زیرا هردو برای ما زحمت دارند. نخبگان شهرما دوست دارند تک بعدی حرکت کنند وهنوز نتوانسته اند به شناخت جمعی و راه حل های جمعی دست یابند و افکار خوب خود را در سخنرانی ها تبدیل به یک سیستم مدیریتی کنند. نخبه های ما افکاری بس مدرن دارند اما در رفتار وکردار وشخصیت مدنی راه طولانی را باید طی بکنند.ظاهری آراسته و باطنی ضعیف نمی توان به توسعه همه جانبه شهر وجامعه کمک کند حذف تخریب و حسادت به شدت در میان ما رواج دارد بر پایه محبت عطوفت وهمفکری با یکدیگر معاشرت نمی کنیم برخی شهروندان ما خصلت دگر انتقادی را خیلی مقدس تر از خود انتقادی تلقی می کنند.در شهری که افراد جامعه آن مخصوصا نخبگان این قدر نسبت به یکدیگر دافعه دارند دیگر چه لزومی دارد که در فکر توسعه شهر باشند برای توسعه و آبادانی شهر به چند عامل نیاز داریم. اولین عامل در پیشرفت یک جامعه خانه تکانی دربین نخبگان است چرا که نخبگان ابزاری به درد جامعه و شهر مفید فایده نخواهند بود .باید معلوم شود که چه کسانی تصمیم می گیرند وچه کسانی مدیریت می کنند .و تا چه اندازه به شهر خود تعلق خاطر دارند یا چه قدر به تربیت عقلی وتخصصی اعتقاد دارند و چگونه وارد عرصه نخبگی شده اند یا به صورت تصادفی وارد سیستم سیاسی و مدیریتی شده اند آدم خوب بودن با آدم توانمند بودن خیلی تفاوت دارد.دومین عامل در توسعه شهر پرهیز از اختلاف و دو دسته بودن آن است در جامعه ای که تفرقه و بلا تکلیفی فرهنگی و فقدان اجماع حاکم باشد توسعه حاصل نخواهد شد.بدون اتکاءبه اتفاق جمعی نگری فکری و عملی واقتصادی توسعه مفهوم پیدا نخواهد کرد.بر اساس یک بر آورد علمی حدود هفتاد درصد از توسیه یافتگی یک جامعه به تواناییها برنامه ریزی ها وانسجام درونی مردم آن جامعه نیاز دارد.ومابقی به مدیریت افراد آن جامعه بستگی دارد. اگر درون منسجم نباشد از بیرون نمی توان بهره برداری کرد.سومین عاملتوسعه یافتگی نیازمند ذهن علمی و شخصیت کاری و انسان مسئولیت پذیر وقاعده پذیر است ذهن های غیر متمرکز و قاعده نا پذیر چه در سطح فردی و چه در سطح جمعی به جایی نخواهد رسید. البته شاید بتوان بقاداشت ولی پیشرفت کردن بسیار مشکل است.
تاریخ دو دهه اخیر شهر ما حاکی از این واقعیت است که نخبگان ما چه در سطح مدیریتی و چه در سطح روشنفکری مشکل تشخیص وضعیت داشته اند. اینکه شهر ما از نظر توسعه درکجای کشور قرار دارد و شهرهای اطراف ما در چه شرایطی است و چگونه می توان میان این دو انطباق ایجاد کرد و آهسته و پله ای از وضع موجود به وضع مطلوب حرکت کرد.بنابراین فهم وضع موجود یک فضیلت فکری مهمی است که باید در مسیر توسعه شهر نخبگان فکری ما گام بردارند .برای توسعه شهر یا هرجامعه ای باید به سراغ نخبگان فکری آن جامعه رفت و یا به عبارت دیگر افکار و گردش افکار موجود در شهر را بررسی کنیم. در شهر ما هر چند گروهای مختلف با افکاری گوناگون وجود دارد ولی جالب توجه این است که افکار مختلف منتهی به خلق ایده های متفاوت نشده اند در واقع با شرایطی روبه رو شده ایم که گروه های مختلف اما با تیپ های مشترک با یکدیگر رقابت می کنند به عبارت دیگر افکار مدرن ولی شخصیتی غیر مدرن در شهر ما حاکم است .در شهر ما کشش عجیبی برای تبعیت وجود دارد.استقلال و منطق فرد مهم نیست آن چه مهم است خود فرد است. چرا نخبگان و شهروندان ما با هم هماهنگ نیستند .چرا یکدیگر را قبول نداریم. چرا نباید تفاوت های یکدیگررا بپذیریم و هر کس به وظایف و سهم کاری خود واقف باشد. چرا به بهتر از خودمان افتخار نمی کنیم. چرا خیلی زود عصبانی می شویم .خویشتن داری ما چرا ضعیف است. چرا بایدعد ده ای همه چیز را یک طرفه بخواهند. سخن خود را دائما تغییر دهند و دمدمی مزاج باشند خیلی حرف زدن و کم عمل کردن هیچ کمکی به توسعه شهر نمی کند.شهر ما همچنان از بحران تشخیص موضوع و مشکل توسعه یافتگی رنج می برد. بزرگ ترین خدمتی که یک نخبه می تواند به توسعه همه جانبه شهر انجام دهد شناسایی نکات آسیب زای توسعه یافتگی است از جمله این موارد آگاهی دادن به مردم در زمان انتخابات و گزینش بهترین افراد و انتخابی عقلایی ونه انتخاب احساسی و تبلیغاتی وزورمدارانه........ ادامه دارد. علی احدی وند کارشناس ارشد علوم سیاسی
![](http://www.miandoab-ag.ir/portals/miandoab-ag.ir/89/6.jpg)
چرا مانتوانسته ایم.....راه های توسعه یافتگی میاندوآب..؟(2)
درقسمت اول این مقاله به بحث پیرامون چگونگی توسعه یافتگی و نقش نخبگان اشاره ای کوتاه شد در ادامه همان بحث یعنی در قسمت دوم این مقاله در خصوص تعریف از نخبگان وچگونگی تاثیر گذاری بر توسعه بحث خواهد شد.در گام اول باید بدانیم که اصولا نخبه به چه معناست.در لغت نخبه ونخبگان مترادف است با بزرگان وصاحبان فکر و شخصیت و توانایی های وسیع فکری که این نخبگان با تولید فکر واندیشه و روش های بهینه سازی وآینده نگری و دور اندیشی اقدام به جاده صاف کن راه های توسعه یک جامعه می کنند در توسعه یک جامعه یکی از اصول مهم: توانایی های فکری وسازماندهی نخبگان هستند که به نظر بنده مهم ترین اصل از اصول ثابت توسعه اند چون توسعه یافتگی نتیجه عمل و فکر افراد به صورت دسته جمعی است به عبارت دیگر توسعه یافتگی را باید هدایت کرد.و بهترین افراد برای هدایت نخبگان فکری هستند توسعه یافتگی مجری و متولی می طلبد و در حوزه نخبگی است که مجری و متولی پدید می آید تا زمانی که میان نخبگان اجماع نظر نباشد امکان توسعه فراهم نمی آید نهایتا در یک جامعه دو گروه مهم وجود دارد:1- آنهایی که قدرت دارند 2- آنهایی که صاحب فکر و تخصص هستند. اگر در میان این دو وحدت نظر باشد خمیر مایه یک جامعه غنی خواهد شد.از آنجا که توسعه یافتگی یک بحث انسانی ومجموعه ای است و استعداد و توانایی و مهارت افراد متفاوت است بنابراین باید بهترین و پیچیده ترین و کارآمد ترین و متخصص ترین افراد وارد حوضه اجرایی توسعه شوند.مجری توسعه یک شهر مجموعه دست اندر کاران وکسانی است که به نحوی گوشه ای از برنامه توسعه یافتگی را عمل می کنند .در ابتدای بحث گفته شد که نخبگان افرادی هستند که برخی فکر تولید می کنند و برخی دارای قدرت اند .بنابراین اجرای توسعه ارتباط مستقیم با نخبگان ابزاری دارند اما در شهر ما به نظر می رسدکه دستگاه اجرایی و تصمیم گیری هم فکر تولید می کند و هم عمل می کند.که با اصل مسئله مغایرت دارد زیرا کسانی که دارای فعالیت اجرایی باشند فرصت اندیشیدن را ندارند.در اصل می گویند مدیر خوب کسی است که بیکار باشد در حال حاظر در دنیا عددهای وقت می گذارند تا فکر کنند و تولید اندیشه کنند.بنابراین نخبگان فکری شامل نویسندگان وهنرمندان ومحققان و کارشناسان و خبرنگاران هستند که اندیشه را تولید می کنند. اما چرا ما نتوانسته ایم راه توسعه و ترقی در شهرمان را خوب تجربه کنیم بر می گردد به این که یکی از دلایل مهمی که مانع گام گذاشتن در مسیر توسعه می شود عدم همکاری میان نخبگان و مسئولین است و دیگری سیاست زدگی در حوضه عمل است و دلیل مهم دیگر عدم توسعه شهرمان تلقی برخی از مجریان از کار به معنی ا رادت بالاتر از مهارت است .یعنی اگر ارادت داشته باشی می توانی همه کاره بشوی دیگر لزومی ندارد که کارایی وتعهد وتخصص داشته باشی یا نه.این کار باعث می شود که رفتار و عملکرد معاشرت وتصمیم گیری افراد به نیازهای مقطعی و لحظه ای وابسته باشد.پس بحث نخبگی یعنی اینکه بهترین ها سالم ترین ها عاقل ترین ها بتوانند بیندیشند وتصمیم بگیرنند .منطقی است که یک جامعه باید در شرنوشت خودش دخیل باشد چگونه چنین چیزی ممکن است و به عبارتی مردم یک جامعه چگونه می توانند در امور مربوط به خود دخالت کنند. پاسخ در ایجاد تشکل است . یعنی مردم با ایجاد تشکل می توانند مشارکت کنند از جمله بهترین راه در حال حاضربرای مشارکت در توسعه شهر و جامعه خودمان همان شرکت گسترده در انتخابات است .اگر در جامعه این افکار یعنی نخبه گرایی حاکم باشد ونخبگان کاندیدای اصلح را معرفی کنند و مردم هم از آن ها حمایت کنند راه ورود به توسعه را پیدا خواهیم کرد.به نظر می رسد که اجرای بر نامه توسعه در شهر ما باید مورد توجه ویژه قرار گیرد و دلیل آن هم این است که خیلی از تصمیمای گرفته شده پشتوانه اجرایی ندارند در شهر ما سیاست های مفیدی مطرح می شود اما به صورت مکتوب باقی می ماند و به اجرا در نمی آید.اندیشه فراوان داریم اما متولی خوبی نداریم علت اصلی عدم توسعه شهردر ارائه برنامه نیست بلکه در اجرای برنامه است که متولی انسانی خوبی نداریم که این نیز ارتباط مستقیمی با بخش اجرایی دارد.در قسمت اول مقاله گفته شدکه آدم خوب بودن با آدم توانمند بودن دو مسئله است مردم باید تواناترین افراد را انتخاب کنند صرفا مغلوب جو حاکم و تبلیغات رنگا رنگ نشوند برای توسعه و آبادانی شهر به سراغ داناترین ودلسوزترین و در عین حال آگاه ترین افراد رفت زیرا کار قانونگذاری و حکومت داری کاری است خیلی مشکل و هر کسی را توان انجام آن نیست. اگر در فکر توسعه شهرخود هستیم باید به معیارهای یک انتخاب خوب توجه کنیم که امیداست در قسمت بعدی مقاله به معیار های یک انتخاب خوب اشاره خواهد شد. به نظر خوانندگان ارجمند برسد.
//علی احدی وند کارشناس ارشد علوم سیاسی و مدرس دانشگاه